«تجهیزات فروشگاهی ایران»- تجهیزات فروشگاهی شرکت ریتیل ایران،در ایجاد انسجام در طراحی فروشگاه، رنگها حرف اول را میزنند، چون انسان بهطور غریزی نسبت به رنگها واکنش نشان میدهد. مغز ما به گونهای برنامهریزی و طراحی شده است که نسبت به رنگها عکسالعمل نشان دهد، مثلاً رنگ سبز به مغز میگوید، ”برو“ و رنگ قرمز علامت ”بایست“ را به مغز میدهد و متخصصان رنگها را مطالعه میکنند تا تأثیرات فیزیولوژیکی و روانشناختی آنها را بررسی کنند و بشناسند.
علت واکنش ما به رنگها این است که رنگها به درک ما از محیط اطراف کمک میکنند. میتوان گفت که رنگها حدود 80 درصد از پیامهایی را که از طریق چشم به مغز ما میرسند را تشکیل میدهند. این یعنی اینکه وقتی چیزی از طریقِ تداعی کردنِ رنگی آشنا در ذهنمان خودش را به یادِ ما میاندازد، احساس راحتی بیشتری در یادآوریِ آن میکنیم، مثل رنگ آبی روشن که آسمان را برای ما تداعی میکند و حس آرامش را به ما القاء میکند. به همین دلیل است که در زندانها و بیمارستانها برای کنترل رفتار زندانیها و بیماران، از رنگهای خاصی استفاده میکنند.
در کودکان، توانایی درک رنگها هنوز کامل نشده است ولی آنها میتوانند نسبت به رنگهای پایه و روشن و شفاف، واکنش نشان دهند، به همین جهت فروشندگان اسباببازیها و پوشاک کودکان، از این نوع رنگها در محصولات و کالاهایشان استفاده میکنند.
البته قصد نداریم در اینجا وارد بحث روانشناسی رنگها شویم اما در انتخاب رنگها برای محصولات و فروشگاهها و دکوراسیون آنها باید به تأثیر هر یک از رنگها بر روی قومیتها، گروهها مردمی، و منطقهای مردم خاصی با باورهای متفاوت نسبت به رنگها و گونههای فرهنگی متفاوت نیز توجه شود.
در فضای فروشگاهی، استفاده از رنگهای مناسب میتواند مشتری را به ورود به فروشگاه و باز کردنِ کیف پولش ترغیب کند. بنابراین در افزایش فروش در فروشگاهها، مهم نیست که از چه رنگهایی استفاده میکنید، بلکه مهم این است که مشتریان شما به آن رنگها چه واکنشی نشان میدهند. گروههای سنیای که از شما خرید خواهند کرد کدامها هستند؟ نوجوانان؟ جوانان بالای 30 سال؟ سالخوردگان؟ هم خودِ کالاها، هم نوع چیدمان و قفسهبندی آنها و هم فضای عرضهی آنها در افزایش فروش مؤثر است. جوانان از رنگهای برجسته و به اصطلاح ”جیغ“تر استقبال میکنند و افراد مسن از رنگهایی که لطافت و ظرافت بیشتری را القا کنند. کافی است در هر یک از این موارد اشتباه کنید تا ارتباط ذهنی و احساسیِ مشتریانتان را با برندهایی که میفروشید بهطور کامل قطع کنید.
رنگهایی مانند قرمز تند و نارنجی، ما را به خوردن وا میدارند، به همین دلیل است که در رستورانهای فستفود، این نوع رنگها ارجحیت دارند، چون این همان کاری است که طراحان رستورانها به دنبالش هستند: ترغیب شما به خوردن! اما در رستورانهای باکلاس و گرانقیمت، از رنگهای ملایمتر استفاده میشود تا ریتم حرکتهای شما کُندتر شود و ترغیب شوید که بعد از صرف غذایتان، یک نوشیدنی دیگر هم سفارش دهید!
برخی از فروشگاهها نیز در محل ورودیِ خود از فرش و موکتهای رنگارنگ استفاده میکنند تا بهطور ناخودآگاه به مشتری القا کنند که این فرش و موکت رنگارنگ و نرم، همان مسیر ایدهآلی است که بهنفعشان است بپیمایند! ورودیِ فروشگاه، محلی است که مشتری در آن قرار میگیرد تا پس از جدا شدن از دنیای بیرون، خودش را با دنیای متفاوت درونِ فروشگاه هماهنگ کند، پس ورودیِ فروشگاه باید این حس زیبا و آرامشبخش را برای مشتری فراهم کند.
با شناخت چنین تأثیراتی از سوی رنگها، و با مشخص کردن بازار هدف، میتوان هر جا لازم بود مشتری را به سمت آرامش و حس صمیمیت هدایت نمود و هر جا نیاز بود، او را غرق هیجان و اشتیاق و حرص و طمع نمود. اینجاست که طراحیهای فروشگاهی و رنگهای بهکار رفته در آنها اهمیت حیاتی مییابند.